آسیبی که خانم ها به خانواده وارد می کنند معمولاً آسیب اقتدا شکنی آقایون هست.
اگر خانه را به عنوان خیمه ای در نظر بگیریم ستون اصلی آن اقتدار آقایان هستند در هر خانواده‌ای که اقتدار آقا توسط خانم مورد حجمه قرار بگیرد و یا سست شود احتمال فروپاشی همون خیمه وجود دارد و از طرفی اقتدار آقایون در خیلی از مواقع برای خود خانم ها نیز کارگشا و گره گشا خواهد بود.
با توجه به اینکه در سنین اولیه برای تربیت فرزندان عطوفت و مهربانی خانم ها از اهمیت بالایی برخوردار هست ولی از سن ۷ سالگی به بعد حضور و اقتدار آقایون هست که در تربیت فرزندان نقش بسزایی را ایفا می کند در خیلی از مواقع اگر خانم ها به رشد و شکوفایی اقتدار آقایون کمک کنند چه بسا که احساس لیاقت و کفایت را به آنها ارزانی داشتند و این احساس رضایت کفایت آقایون باعث انگیزه و مسئولیت پذیری آنها در قبال همه اعضای خانواده می شود .
به خاطر اینکه این جایگاه که برای آقایون خواستنی است را از دست ندهند مدام برای حفظ کیان خانواده در تلاش خواهند بود و اگر این موضوع و صرف خانمها مورد خدشه قرار بگیرد چه بسا که انگیزه لازم از سوی آقا وجود نخواهد داشت.
برای داشتن اقتدار از طرف خانم ها آقایون نیازمند احترام هستند و دوست دارند که در مورد کارها و موفقیت های آنها صحبت شود و از اینکه در روابط جنسی خود با همسر، احساس رضایت و نشاط را داشته باشند می تواند احساس کفایت آقایان را ارضا کند.
عاطفه شکنی؛ یکی از آسیب های زناشویی
عاطفه شکنی به این مفهوم که همسر مورد توجه قرار نمی گیرد و زن در کانون توجه همسر نیست نیازهای روانی و عاطفی همسر از طرف آقا نادیده گرفته میشود این نادیده گرفته شدن ها از طرف همسر باعث می شود که آرامش لازمی که باید در خانواده حکم فرما شود از دست میرود. آقایان باید دقت نظر داشته باشند علاوه بر اینکه وظایف قانونی خود مثل مسائل مسکن دارو خوراک و دیگر نیازهای اولیه خانواده را تامین و ترمیم می کنند باید از عاطفه همسران خودشان نیز تیمار کنند و از آسیب های زناشویی مرتبط با عاطفه جلوگیری کنند.
هر خانواده ای که در آن اقتدار مرد بشکند امنیت را نخواهد دید و هر خانواده ای که در آن عاطفه زن نادیده گرفته شود روی آرامش را نخواهد داد.
افکار منفی از موضوعات مهم آسیب های زناشویی در روابط زوجه می باشد که متاثر از خیلی مسائل و موضوعات محیطی خانوادگی و تربیتی می باشد.
خیلی از زوجین به واسطه تحت تاثیر قرار گرفتن افکار منفی در حل موضوعات و مشکلات پیش روی همسران دچار چالش و مشکل میشوند و در عین حال که از تاثیرات این افکار خودآیند منفی در روابط خود آگاهی ندارند و چه بسا که تاثیرات و تاییدات این افکار منفی را به منزله مقوله منطقی و عقلی در نظر می گیرند.
متناسب با همین افکار های منفی در مورد موضوعات مشکل‌آفرین با همدیگر بحث و نهایتاً به جدل می پردازند تا زمانی که زوجه نسبت به افکار خودآیند منفی خود در مورد موضوعات آنها شناخت پیدا نکند و علل به وجود آمدن این افکار را نشناسند چه بسا که از هویت و ماهیت افکار منفی غافل هستند برای اینکه زوجین در مسائل و مشکلات خانوادگی رفتار همدیگر را بر اساس واقعیت های رفتاری و واقعیت های محیطی و زندگی تفسیر نکنند احتمال اینکه در دام تله ی افکار خودآیند منفی بیفتند وجود دارد.
زوجین که تحت تاثیر افکار منفی خود نسبت به همسر خود هستند مدام دنبال این موضوع هستند که تفکرات خود را کاملاً منطقی و معقول می دانند و توقع دارند طرف مقابل در مقابل این نوع تفکر او سر تسلیم فرود آورد و در عین حال افکار خوداینده منفی در مورد همسران یا شوهران می تواند به واسطه تعمیم و تداعی رفتار گذشته زوجه باشد و عملاً رفتار در حال حاضر زوج برگرفته از شرایط کنونی باشد .
چون برای همسران و شوهران قدرت تشخیص برای این دسته از موارد ندارند سعی می کنند با اطلاعات ناقص و اندک خود رفتار طرف مقابل را تفسیر و نتیجه گیری کنند و چون منبع تفسیر اشتباه است مطمئناً نتیجه تفسیر نیز اشتباه خواهد بود توصیه می شود در مورد هر موضوعی که قرار است نسبت به همسر خود شان نسبت به هم از افکار های پیش داورآنه و افکار های سرزنش گرایانه، افکار های کنترل گرایانه و افکار های سلطه جویانه خود آگاهی یافته و تاثیرات آن ها را در روابط خود با همسر بررسی نمایند و آسیب های زناشویی را تا حد ممکن کاهش دهند.
